در مجلسی وارد شدند قاضی و وکیلی
آمد از سدر مجلس بانگِ حریفی !!!!
بگُفت به طنز:
خودکار در جیب دارید ؟؟؟
ای دو رَند؟؟؟
در جیب نداشتند هر دو قلم !!
در چشم هم انداختند..
هر دو بِخَند ….
بگُفت: شگفتا از کار این عدل و آن داد!!!
بی قلم چگونه شود ، خدمت به ناس؟؟؟
بگفت یکی از آن دو مرد:
گر رساند قاضی یک قلم
حکم نگارد، حبس به حَق
گر نگارد وکیل آن قلم
پول سِتَاند از جیبِ خَلق.!!!