دسته: ادبی

ترجمه یک شعر بنام “عشق” مارگوت بیکل

مارگوت بیکل (زادهٔ ۱۹۵۸) شاعر آلمانی،ومتخصص الهیات و گفتگودرمانی است. بیکل در جامعه ادبی آلمان شخصیت شناخته شده‌ای محسوب نمی‌شود. وی پس از ازدواج، نام خانوادگی همسرش را

خواب‌اند وکیلان

در یک روز سرد زمستانی که باد با زوزه های ملایم و مستمر خود همراه با مه غلیظ یا شاید

طلوع ِپُر پگاه

به دنبال مسیری پر دود رو به سوی کویری پر رود می گَشتم در میان واژه ها در گریبان سرنوشت

فَجرِ لحظه‌ها

در پشت دریاها شهری نیست در بالای آسمانها رنگی نیست غبار است همه ترانه ها محو می شود فجرِ لحظه

دور می گَشتم… 

می نگاهم از دور نگاهی همچو مردِ کور دور می گشتم زِ او در این کویر بی آرزو فاصله ها

صحوهُ الفجر (بیداری رَخشی)

الصبحُ یَتنفس (صبح نفسی می کشد) فی قلمی،قهوتی و کتبی (در مدادم ،قهوه ام و کتابهایم) اسمعُ صوتا منذ ولادتی

سقوطِ برگ

سقوطِ برگی حزین در برابر سکوتِ عابران سقوط ِ شهابی غریب در برابر سکونِ ستارگان جَنگی از درون می گُریخت