روایت یک قاضی دادگستری: نمیدانم چرا بعضی از مردم از وکلا انتظار معجزه دارند!
احمد صادقیان قاضی دادگستری:
تقریبا یک سال پیش پرونده ای با عنوان تصادف منتهی به قتل شبه عمدی به شعبه ارجاع شد که چندین نفر هم در آن تصادف مجروح شده بودند ،وکیل متهم به طور متوالی نزدیک پنج الی شش روز به شعبه می آمد و پرونده را مطالعه می کرد (پرونده حدوداً ۳۰۰ صفحه بود بلکه هم بیشتر) و بعضی اوقات حتی تا آخر وقت اداری در شعبه می ماند و با خروج من از شعبه خارج می شد.
ولی از بدو حادثه، موکلش و پدر و مادرِ موکل، آدماهای قدر شناسی نبودند، مجبور شدم در روز بازجویی در شعبه این نکته را به موکلش اعلام کنم که وکیلتان برای این پرونده چندین روز به شعبه آمد و سطر به سطر پرونده را مطالعه نمود تا چیزی از قلم جا نمانَد. رای پرونده را بعد از ختم تحقیقات صادر کردم و در دادگاه هم برای موکلش چند ماه حبس صادر شد.
چند روز پیش وکیل محترم به شعبه آمد .چند هفته ای بود منتظرش بودم ،می دانستم که می آید چون حس میکردم در خصوص این پرونده حرف نگفته ای دارد، مشخص بود از چیزی ناراحت است و به قول معروف رنگ رخسار از سِرّ درونش خبر می داد.
گفتم چه اتفاقی افتاده؟ گویا منتظر همین حرف من بود سفره دلش باز شد و جریان را تعریف کرد و گفت کلی برای آن پرونده زحمت کشیدم ولی علی رغم تلاشم در شعبه شما و شعبات بدوی و تجدیدنظر محکوم شدیم و خانواده متهم بعد از قطعی شدن رای، به دفترم آمدند و گفتند شما کاری برای من نکردید! در حالیکه من فعلا ۳۰ درصد حق الوکاله ام را اخذ کرده ام و بقیه آن را تا به حال نپرداخته اند.
از حرف وکیل محترم تعجب کردم، گفتم شما توانستید میزان مجازات حبس را تقلیل دهید چگونه موکل وقتی حین رانندگی مست بود ،توقع داشت شما به کلی از زندان رفتنش بابت حادثه تصادف، جلوگیری کنید؟!
نمیدانم چرا بعضی از مردم از وکلا انتظار معجزه دارند! وکیل زبان حقوقی موکلش است، به عبارتی حرف موکلش را به مقام قضائی منتقل میکند و بقیه موارد و نتیجه در دست قاضی است. وکیل و قاضی معجزه نمی کنند ولی علم هر دو می تواند ناجی حق ملت باشد. / وکلاپرس
بیشتر بخوانید