احمد نورانی

۱۸ آذر ۱۴۰۳

خودکشی نهنگ…

در اعماق اقیانوس ممتد در سیاهی
سال های سال را در زندگی بی معنی اش
سرگردان از خویش در این ژرف  آبی بی انتها
یک دست و آرام  تنها گشته بود
با اینکه غذایش را بی جهد می بلعید
خسته  از در آب بودن بود
حتی زمزمه های یونس  را نیز
در خود از یاد برده  بود
زندگی آرامی داشت
در داستان بی انتهای خود شناور بود
نفس کشیدن در آب نیاموخت
چون صدای حزین زوزه تنهایی نهنگ
محو کننده همه خاطره هاست
ناخواسته نزدیک ساحل رسیده بود
خسته از دویست سال خفته در آب فراق  و وصال
سوخته از روزهای تنفس تنهایی خویش بودن
به سطح رسیدن
اشتیاق دانه شن های داغ  ساحل را لمس کردن
نهنگ ساعت ها روی شن
نفس های تندی می کشید
خورشید پایان خود را 
با غرور به تماشا می کشید
ناگهان مردی از راه  رسید
با قدم های سنگین و نفس زنان
سایه تنهایی این نهنگ شد
با سیگاری خاموش در دو انگشت
روبروی  هم ایستاده است
دو چشم این نهنگ
انعکاس آغار این مرد شد
پیکر زیادش در تدفین هزاران گرسنه بی جواب
از پرنده  و روباه  و مور
در آخرین وداع با پیکرش جشنی گرفته بود
نهنگ  از پس سالیان دور و دراز
اینک روی ساحل  آرام خفته بود
تا آن مرد از مرگش پندی آموخته باشد
اگر زندگی این نهنگ بود
در مرگ نیز اشتیاقی ممتد نهفته است

مشاوره آنلاین و رایگان موسسه حقوقی نوران وکیل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *