۹ شهریور ۱۴۰۲

بیدار شو…

حسرتم، آهم
سوار بر این کشتی شکسته ی بی سوار
زمینم، ماهم
گم شده در این هزار توی بی دیوار
حقیقت ها را نه شاید جُست
دراین وَهمِ پُر غوغای بی گفتار
همچو خیالِ خدایی می گفت
آن دیوانه ی بی کَس و یار
سایه ها را می دوخت درهم
شب های  اهریمنی را
جاده ها را می نواخت باهم
ترانه های زمینی را
هر روز و شبم
هر چشم و لبم
می گفت بیدار شو بیدار

مشاوره آنلاین و رایگان موسسه حقوقی نوران وکیل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خدمات
×

فهرست دسترسی سریع