گُفتی نمی مانم
گُفتم نمی دانم
هر گُلی را می توان کِشید
در این دفترِ نیستی
هر گِلی را می توان آفرید
در این زندان هستی
گّفتی می مانم
گفتم می دانم
این بحر مَوُّاج را
این شهر احتیاج را
این شعر انفراج را
آغاز گر معنای نو از مهملات فلسفه ها با چرا و چگونه آغازیدن در حسرت پرسش های بی پاسخ درون اندیشه ای در پوست گردو
گُفتی نمی مانم گُفتم نمی دانم هر گُلی را می توان کِشید در این دفترِ نیستی هر گِلی را می توان آفرید در این زندان
قطعه زیبای زیر بنام ” خیال” از کتابِ شعر با عنوان “گریه های امپراتور” اثر استاد فاضل نظری،( انتشارات سوره مهر ) را برای شما
موسسه حقوقی نوران وکیل با معرفی وکلای مجرب و متخصصِ کانون وکلا و مرکز مشاوران از کلانشهرهای: اهواز ،تهران ، شیراز، مشهد ، اصفهان ، ارومیه، تبریز و کرج آمادگی ارائه کلیه خدمات حقوقی به تمام هموطنان عزیز را دارد.
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبسایت متعلق به موسسه حقوقی نوران وکیل میباشد.
3 پاسخ
اشعار بسیار زیبایی سرودید
با سلام خدمت خدیجه خانم عزیز
ممنون از لطف و ذوق شما
همراهی شما مایه ی دلگرمی ماست.
💙🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
با سلام خدمت خدیجه خانم عزیز
ممنون از لطف و ذوق شما
همراهی شما مایه ی دلگرمی ماست.
💙🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏