در هواپیما وکیل مدافعی روی صندلی خود نشسته بود که ناگهان زن جوان زیبایی در کنار وی نشست. وکیل خود را جمع کرد و مشغول مطالعه مجله ای شد.
بعد از چند دقیقه زن جوان در گوش وکیل به آرامی گفت: هرپول و مالی که داری را بدون مقاومتی به من بده ،در غیراینصورت با صدای بلند فریاد می زنم که تو قصد مزاحمت و آزار من را داشتی و پلیس تو را فورا دستگیر می کند.
وکیل با حالتی خونسرد یک کاغذی از کیفش بیرون آورد و در آن نوشت: من کر و لال هستم و نمی توانم صدای تو را بشنوم، هر چه را گفتی دوباره در این برگ بنویس. زن جوان خواسته خود را نوشت.
بعد از آن وکیل با تبسمی نوشته را در جیب کت خود گذاشت و به آرامی در گوش زن گفت: الان هر قدر که می خواهی فریاد بزن چون دلیل بی گناهی من با دستخط تو در جیب کتم قرار دارد.
بیشتر بخوانید
حکم عجیب قاضی که همه رو متعجب کرد!