نوران وکیل > مقالات > حقوقی > ماهیت حقوقی وصیّت و ارکان وصیتنامه
وصّیت چیست؟

ماهیت حقوقی وصیّت و ارکان وصیتنامه

در این مقاله به مفهوم وصیّت یعنی معنا و اقسام و ارکان آن می‌پردازیم و در ادامه با طرح مباحثی از شرایط صحت و نفوذ وصیّت و در آخر اثبات وصیتنامه طبق قانون امور حسبی مورد بررسی قرار می‌گیرد و نیز نکات مهم و کلیدی آن شرح و توضیح داده می‌شود.

معنی و مفهوم حقوقی وصیّت

همه افراد، در طول زندگی ومدتی که در قید حیات هستند، این امکان را دارند که در اموال و دارایی های خود، هرگونه دخل و تصرفی را که بخواهند انجام بدهند. اما پس از فوت انسان، قهرا اختیار تصرف در اموال و دارایی ها، از فرد سلب می‌شود. حال ویژگی مهم وصیّت این است که این اختیار را نیز بعد از مرگ به فرد می‌دهد .
وصیّت ، شکل معینی از تصرف مانند بیع واجاره وهبه نیست و ماهیتی پیچیده تری دارد.بدین ترتیب خلاصه می‌شود:( انشاء امری که اثر آن معلق به موت است) به دیگر سخن یک شخصی قبل از فوت، در خصوص امور مالی و غیر مالی خود، تعیین تکلیف نماید.خواه این تعیین تکلیف (وصیّت )،تملیک رایگان مال یا اسقاط حق یا نصب وصی یا شیوه سرپرستی واداره ی اموال محجورین یا سرانجام توصیه های اخلاقی و چگونگی کن و دفن متوفی و اداء واجبات مالی او باشد.دکتر کاتوزیان در تعربف وصیّت می‌گوید: (عمل حقوقی است که بموجب آن شخص، بطور مستقیم یا در نتیجه ی تسلیط دیگران، در اموال یا حقوق خود برای بعداز فوت تصرف می‌کند)

در مورد مفهوم حقوقی وصیت

یا سوال این که: وصیّت عقد است یا ایقاع؟ (ایقاع به عمل حقوقی گفته می‌شود که فقط اراده ی یک طرف در تحقق آن عمل، نقش داشته باشد و اراده طرف دیگر تاثیری نداشته باشد مانند طلاق که در تحقق طلاق فقط اراده شوهر شرط است و اراده وخواست زوجه در طلاق نقشی ندارد!!!) در بین حقوق دانان اختلاف نظر وجود دارد.
در اینکه وصیّت عهدی، و وصیّت به ابراء ایقاع می‌باشند شکی نیست اما در مورد وصیّت تملیکی بین حقوق دانان اختلاف نظر وجود دارد اما طبق ماده ۸۲۷ قانونی مدنی صراحتا تحقق وصیّت تملیکی را مشروط به قبول موصی له پس از فوت موصی دانسته است. که این ماده دلیل بر عقد بودن( اراده دو نفر) وصیّت تملیکی دارد.اما نباید وصایت را با عقد وکالت اشتباه کرد و چنین پنداشت که وصیّت ،وکالت معلق به فوت است. وصیت ماهیت دیگری دارد که به صورت ایقاع محقق می‌شود و رضا و اراده ی وصی در انعقاد آن نقشی ندارد .

نکته: پس از فوت انسان، قهرا اختیار تصرف در اموال و دارایی ها، از فرد سلب می‌شود. حال ویژگی مهم وصیّت این است که این اختیار را نیز بعد از مرگ به فرد می‌دهد .

اقسام وصیّت

وصیّت به تملیکی و عهدی تقسیم می‌شود که در این تقسیم بندی، وصیّت بر غیر محصور و وصیّت به ابراء را نیز به دلیل کثرت، می‌توان اضافه کرد .حال به طور جداگانه انواع وصیّت توضیح داد می‌شود.

وصیّت تملیکی:

وصیّت تملیکی عبارت است از این که کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای بعد از فوتش به دیگر مجانا تملیک کند. در این وصیّت تملیک مورد وصیّت به موجب وصیّت محقق نمی شود یعنی فقط با وصیّت نمودن مال به موصی له( کسی که وصیّت به نفع او شده است) منتقل نمی شود و قبول موصی له شرط انتقال مال می‌باشد( ماده ۸۲۷ قانون مدنی)

وصیّت عهدی:

وصیّت عهدی عبارت است از اینکه شخصی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری، مامور می‌نماید. بموجب ماده ۸۳۴ قانون مدنی ( در وصیّت عهدی قبول وصی شرط نیست.،ولی وصی می‌تواند مادام که وصیّت کننده(موصی) زنده است، وصیّت را رد کند.واگر قبل از فوت موصی ، وصیّت را رد نکرد ، بعد از آن حق رد ندارد، حتی اگر جاهل به وصیّت بوده باشد)

وصیّت بر غیر محصور:

وصیّت بر غیر محصور عبارت است از این که هرگاه موصی له ( کسی که وصیّت به نفع او شده است) غیر محصور باشد مثل این که وصیّت بر فقرا یا امور عام المنفعه( کمک به کتابخانه ها یا مدرسه ها) شود. در این وصیّت بموجب ماده ۸۲۸ قانون مدنی قبول شرط نیست و این نوع وصیّت در زمره وصایای عهدی قرار دارد.

وصیّت به ابراء:

وصیّت به ابراء عبارت است از اینکه هرگاه موصی به وسیله ی وصیّت مدیون خود را ابراء کند( بری الذمه کند مثلا بگوید وصیّت می‌کنم بعد از فوتم فلان شخص که به او فلان مبلغ را قرض دادم به او می‌بخشم و او بری الذمه می‌باشد). اثر این اقدام موصی معلق و منوط به فوت است .این نوع وصیّت از زمره وصایای عهدی بوده و نیاز به قبول موصی له( مدیون) ندارد.

نکته: وصیّت به تملیکی و عهدی تقسیم می‌شود که در این تقسیم بندی ، وصیّت بر غیر محصور و وصیّت به ابراء را نیز به دلیل کثرت، می‌توان اضافه کرد.

ارکان وصیّت ( وصیتنامه)

(موصی، موصی له، وصی و موصی به) از ارکان وصیّت می‌باشند.هرکدام از این ارکان تعریف و نکاتی خاصی داشته ، که در ادامه شرح داده می‌شوند:

موصی:

موصی به کسی گفته می‌شود که عمل وصیّت را انجام می‌دهد و در وصیّت عهدی و تملیکی، رکنی مشترک و اساسی می‌باشد. موصی باید نسبت به مورد وصیّت جایز التصرف باشد.مثلا وصیّت صغیر و سفیه( سفیه یاغیررشید کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عقلایی نباشد مثلا خانه مسکونی خود را با یک کبوتر دم سیاه معاوضه کند) باطل است.
اگر موصی، با قصد خودکشی خود را مجروح یا مسموم کند وامثال آن که آن عمل *عادتا *موجب هلاک است ، مرتکب گردد و پس از آن وصیّت کند ،ان وصیّت در صورت فوتِ موصی، باطل است ( ماده ۸۳۶ قانون مدنی)
موصی نمی تواند یک یا چند نفر از ورثه ی خود را از ارث محروم کند وان وصیّت باطل می‌باشد.

ماده ۸۳۶ قانون مدنی: اگر وصیّت کننده، با قصد خودکشی خود را مجروح یا مسموم کند و پس از آن وصیّت کند ،آن وصیّت در صورت فوت وصیّت کننده, باطل است

موصی له:

موصی له به کسی گفته می‌شود که به نفع او وصیتی شده است که یکی از ارکان وصیّت تملیکی می‌باشد.
موصی له باید موجود باشد یعنی در قید حیات باشد اما وصیّت برای حمل ( جنین : مرحله قبل از تولدِ یک انسان است) صحیح است اما تملک جنین منوط و مشروط ، براین است که زنده متولد شود(ماده ۸۵۱)  اگر جنین در نتیجه جرمی سقط شود، موصی به ( مال مورد وصیّت) به ورثه جنین می‌رسد( ماده ۸۵۲)

وصی:

وصی، یکی از ارکان وصیّت عهدی می‌باشد و عبارت از شخصی بوده که به موجب وصیّت نامه عهدی، موظف به انجام کار یا عملی شده است.
موصی می‌تواند یک یا چند نفر وصی معین نماید.( ماده۸۵۴ قانون مدنی)
صغیر را نمی توان به تنهایی وصی قرار داد مگر انکه به اتفاق یک نفر کبیر باشد. که در این صورت اجراء وصیّت با کبیر خواهد بود تا موقع بلوغ و رشد صغیر( ماده ۸۵۶)
وصی نسبت به اموالی که بر حسب وصیّت در دست او می‌باشد ، حکم امین را دارد و ضامن تلف اموال مورد وصیّت( موصی به) نیست ، مگر درصورت تعدی و تفرط او( ماده ۸۵۸) که در این حالت بار اثبات تقصیر وصی در فرض تلف اموال در نزد او در دادگاه بر عهده ی ورثه می‌باشد. غیر از پدر و جد پدری کسی حق ندارد بر صغیر وصی معین کند.

موصی به:

موصی به، به مال مورد وصیّت یا امر و کار مورد وصیّت گفته می‌شود که هم در وصیّت عهدی و هم در وصیّت تملیکی وجود دارد. وصیّت به صَرف( خَرج) مال در امر غیر مشروع( غیر مشروع عملی است که مخالف عرف جامعه ،قانون و شرع باشد ) باطل است.
وصیّت به مال غیر ، حتی اگر با اجاره ی مالک باشد، باطل خواهد بود. وصیّت به مالی که هنوز وجود ندارد به شرطی که قابلیت وجود در اینده را داشته باشد،صحیح است مثلا وصیّت به میوه ی باغ سیب یا نتایج حیوانات.

شرایط نفوذ وصیّت

این مبحث مربوط به شرایط داخلی درستی و نفوذ وصیّت نیست،بلکه به شرایط خارجی نفوذ وصیّت در ترکه اختصاص دارد .به دیگر سخن، شاید جمله “وصیّت زاید بر ثلث ترکه غیرنافذ است” را شنیده باشید. پس در ادامه ی بحث از وصیّت به این مفهوم پرداخته می‌شود.
در ابتدا معنی ترکه باید مشخص شود:

ترکه به چه معناست؟

(اَترَکَ )یک لغت عربی است به معنای آنچه باقی مانده است.ترکه در لغت مأخوذ از «ترک» و به معنای اموالی است که متوفی پس از فوتش از خود به جا می‌گذارد.در اصطلاح حقوقی به اموال و حقوق قابل انتقال به دیگرى مانند حقّ خیار،حق شفعه و حق قصاص که شخص پس از مرگ خود به جای میگذارد ،ترکه گفته میشود.
پس ترکه یعنی اموال و دارایی شخصی که فوت شده است، می‌باشد و این اموال هم شامل مطالبات او است و هم شامل بدهی های او.
بعبارتی اموال و دارایی اشخاص محدود به دارایی مثبت (اموال و حقوق مالی) نمی گردد بلکه در مواردی در کنار اجزاء مثبت دارایی مثلا چک پاس نشده نزد متوفی ،با اجزاء منفی (دیون) نیز روبه رو هستیم مثلا از بانک وام و تسهیلات اخذ کرده باشد .

در ادامه ی بحث از نفوذ وصیّت تا ثلث ترکه باید گفت که: حدود و اختیارات موصی نسبت به ترکه در بابت وصایت محدود است با اینکه
شخص تا زمانی که زنده است حق تصرف در همه اموال خود را دارد( ماده ۳۳ قانون مدنی) با این حال اختیار مالک با فوت او از بین می‌رود.
در حقوق ما وصیّت تا میزان ثلث ترکه نافذ است و موصی(وصیّت کننده) بیش از آن اختیار تصرف در دارایی خود را ندارد، اما اگر تمام ورثه وصیّت را اجازه دهند ،وصیت تا میزان زاید بر ثلث نافد می‌شود. به بیان ساده تر موصی نمی تواند بیشتر از یک سوم ترکه خود را به صورت وصیّت به دیگری انتقال دهد که در این صورت ، وصیّت تا میزان یک سوم ترکه درست و نافذ است و نسبت به مازاد از یک سوم در صورت رد و عدم قبول ورثه ، باطل اعلام می‌شود
پس وصیتنامه‌ ایی که در آن کل اموال و دارایی ها، به نحوی منجر به محرومیت از ارث برخی یا تمامی ورثه شود ، پذیرفتنی نیست .
اما سوالی که مطرح می‌شود ، آن است که یک سوم اموال یعنی چقدر و به عبارت دیگر ، ثلث دارایی چقدر است ؟ در پاسخ ، باید گفت که یک سوم اموال یا ثلث اموال متوفی ، به این معنا است که ابتدا ، کل اموال و دارایی هایی که متوفی دارد را محاسبه کرده و پس از خارج کردن هزینه کفن و دفن و بدهی های میت ، باقی مانده آن را تقسیم بر سه می‌کنیم تا ثلث اموال متوفی در زمان فوت ، مشخص شود
برای محاسبه ثلث مال میت ، ابتدا می‌بایست کلیه هزینه های مربوط به کفن و دفن میت ، کنار گذاشته و پرداخت شوند . پس از آن ، نوبت به پرداخت دیون و بدهی های میت خواهد رسید . به عنوان نمونه ، در صورتی که متوفی ، به شخصی ، بدهی داشته و یا اینکه همسر وی ، اقدام به مطالبه مهریه خود نموده است ، می‌بایست این دیون و بدهی ها ، پرداخت شوند .

اما سوالی که می‌توان پرسید این است که: ملاک محاسبه ثلث ترکه به چه صورتی است؟ تاریخ نوشتن وصیّت یا تاریخ فوت موصی؟
برای محاسبه نمودن ثلث مال یا محاسبه یک سوم اموال و دارایی های متوفی ، می‌بایست کل اموال و دارایی های او در زمان فوت ، ملاک محاسبه قرار بگیرد ؛ نه در زمان وصیّت . چون ، ممکن است اموال و دارایی های متوفی ، در زمان وصیّت کردن ، به اندازه ای باشد که مال وصیّت شده ، بیش از ثلث یا یک سوم از کل دارایی های وی نباشد ؛ اما وقتی که وصت کننده، فوت می‌کند ، ارزش اموال وصیّت شده ، بالاتر رفته و بیشتر از یک سوم شود.

نکته: وصیّت به مالی که هنوز وجود ندارد به شرطی که قابلیت وجود در آینده را داشته باشد،صحیح است. مثلا وصیّت به میوه باغ سیب یا نتایج حیوانات.

اثبات وصیّت و وصیتنامه

وصیتنامه را نباید با خود عمل حقوقی وصیّت اشتباه گرفت .بعبارتی وصیتنامه یک کاغذ ی می‌باشد که حاوی عمل وصیّت است. ( مطالبی که به شکل وصیّت نوشته شده باشند) پس در قانون امور حسبی وصیتنامه ی قابل پذیرش در دادگاه ه ها است که در سه شکل تنظیم شده باشد:

  1. وصیتنامه خود نوشت
  2. وصیتنامه رسمی
  3. وصیتنامه سرّی

پس طبق قانون امور حسبی هر سندی که خارج از این سه شکل وصیتنامه باشد ، در دادگاه به عنوان وصیتنامه، پذیرفته نمی شود، با این وجود ، هرگاه تمام اشخاص ذینفعِ ترکه(ورثه) به وجود وصیتنامه اعتراف کنند، دادگاه باید آن را بپذیرد .
از مجموع این مقررات چنین بر می‌اید که وصیّت باید نوشته ای( سندی) باشد تا بتوان در دادگاه به آن استناد کرد پس در این حالت ، وصیّت شفاهی در محاکم پذیرفته نمی شود اما شرعا و عرفا قابل پذیرش است. مثلا اگر شخصی خود را ذینفع( موصی له : کسی که وصیّت برای او شده است) یک وصیّت شفاهی یا خارج از سه شکل ( خودنوشت ، رسمی و سرّی) اعلام کند.ادعای او قانونا در دادگاه در خصوص مسائل مالی پذیرفته نمی شود .اما عرفا و شرعا در امور غیر مالی قابلیت پذیرش را دارد.
در ادامه به تعریف سه شکل از وصیّت پرداخته و نیز به نکات مهم و کلیدی اشاره خواهد شد:

۱ – وصیتنامه خود نوشت

وصیتنامه خود نوشت چیست؟

در اصطلاح قانون امور حسبی ،وصیتنامه خودنوشت وصیتی است که( تمام آن بخط موصی نوشته شده باشد ودارای تاریخ روز و ماه و سال بخط موصی بوده و به امضاء او رسیده باشد( ماده ۲۷۸ قانون امور حسبی)
وصیتنامه خود نوشت ساده ترین شکل وصیّت است و هیچ هزینه ایی هم برای موصی ندارد.تنها خطر این نوع وصیتنامه از بین رفتن یا در معرض تحریف قرار گیرد.پس باید وصیتنامه خودنوشت را در محلی محفوظ نگاه داشت یا به امینی سپرد که از دستبرد مصون بماند. برای قابل پذیرش بودن وصیتنامه خود نوشت در دادگاه چند شرط لازم است:

الف) نوشته شدن حتما باید به دست موصی باشد.حتی بنظر می‌رسد که ورقه ماشین شده ی( تایپ ) بدست موصی نیز کفایت نمی کند‌ .ازظاهر ماده ۲۷۸ قانون امور حسبی بر می‌اید که در تنظیم وصیتنامه خود نوشت توکیل به غیر امکان ندارد: یعنی ، وصینامه ی خود نوشت تنظیم شده بوسیله ی وکیل را نباید خودنوشت نامید.

ب) داشتن تاریخ روز ، ماه و سال به خط موصی. تاریخ وصینامه خودنوشت از دو جهت اهمیت دارد نخست اینکه نشان دهد که ایا موصی هنگام بیان اخرین اراده ی خود اهلیت ( صغیر یا مجنون یا غیر رشید نباشد) داشته است یا خیر؟ ودیگر اینکه در صورت تعدد وصیتنامه ها اخرین انها کدامست؟

ج) امضای وصیّت نامه توسط موصی. مُهر و اثر انگشت موصی ( وصیّت کننده) جانشین امضاءِ او نمی شود و وصیتنامه خودنوشت را کامل نمی کند.

دادخواست مرتبط:  اثبات صحت وصیّت نامه

همه چیز درباره چک بلامحل را در این مقاله بخوانید

۲- وصیتنامه رسمی:

وصیّت نامه رسمی چیست؟

بر طبق ماده ۲۷۷ قانون امور حسبی ( ترتیب تنظیم وصیتنامه ی رسمی و اعتبار آن بطوری است که برای اسناد تنظیم شده در دفاتر اسناد رسمی مقرر است) بدین ترتیب ، در حقوق ما وصیتنامه رسمی تشریفات خاصی ندارد و همچون سایر اسناد رسمی باید در دفتر اسناد رسمی تنظیم و ثبت شود.
وصیتنامه ی رسمی از بسیاری جهات بر وصیتنامه خود نوشت برتری و رجحان دارد: نخست اینکه، بیسوادان و کسانی که توانایی نوشتن ندارند ، به راحتی با مراجعه به یکی از دفاتر اسناد رسمی ،می توانند از آن استفاده کنند‌.
دیگر اینکه اراده ی موصی از گزند حوادث مصون می‌ماند. در مقام اجرای وصیّت نیز، موصی له( کسی که وصیّت بنفع او شده باشد) نیازی به اثبات اصالت آن ندارد و در بسیاری موارد رجوع به دادگاه هم ضرورت پیدا نمی کند. ولی با وجود همه ی این مزایا برای وصیتنامه رسمی تمایل موصی( وصیّت کننده) برپنهان نگاهداشتن وصیّت و پرهیز از مشکلات خانوادگی و نیز صرفه جویی در وقت و هزینه ثبت سند، باعث می‌شود رغبت عمومی بر وصیتنامه خودنوشت بیشتر باشد
.وصیتنامه رسمی بیشتر مورد علاقه ی افراد ثروتمند یا خبرگان حقوقی است.

۳- وصیتنامه سرّی

وصیتنامه سری چیست؟

وصیتنامه سری در قانون امور حسبی تعریف نشده .ولی ،از جمع مواد ۲۷۹ و ۲۸۰ همان قانون می‌توان گفت:( وصیتی سری ، وصیتی است که توسط موصی ( وصیّت کننده) امضاء و لاک مُهر می‌شود و در اداره ثبت محل اقامت موصی ، یا محل دیگری که در ایین نامه ی وزارت دادگستری معین شده است به امانت گذارده می‌شود)بنابر این وصیتنامه ی سری در واقع مخلوطی از وصیتنامه رسمی و خودنوشت است.
در عمل کمتر از این نوع وصیتنامه استفاده می‌شود.زیرا دارای تشریفات پبچیده ای است که از حوصله مردم عادی بیرون است
ضرورتی ندارد که وصیتنامه سری به خط خود موصی باشد و کافی است که به امضای موصی ( وصیّت کننده،) رسیده باشد.امضای موصی رکن اساسی وصیتنامه سری است و مُهر و اثر انگشت کفایت نمی کند.
بر مبنای ماده ۷۵ قانون ثبت ، وصیتنامه سری باید لاک مُهر و در لفافی پیچیده شود تا قابلیت امانت گذاردن را بیابد.

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در google
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در email