احمد نورانی

۲۲ آبان ۱۴۰۱

ای کبوتر

ای کبوتر خفته در سنگ

تو می خوانی مرا یا مرگ؟

با ان لحنِ ارامِ کبوتری گفت:

تو نوشته بودی

برا ان سنگ یادبودی

خفته بودم در خویش

ارام وخسته از خویش

تو امدی از ان صبحِ طلوع

دمیدی از خیالت بر این وجود

زاده شد شعر و مرگ

ناله شد شهر وجنگ

خزان شد بهار و برگ

جهان شد خون و رنگ

با لحن پرواز کبوتری گفت:

خاک باید بود

پاک باید بود

دراین سرای بی کسی

 

 

 

 

مشاوره آنلاین و رایگان موسسه حقوقی نوران وکیل

پیامک ارسالی قطع یارانه کلاهبرداری است

معاون اجتماعی پلیس فتا: افراد سودجو با ارسال پیامک یا پیام در پیام‌رسان‌ها و گروه‌های شبکه‌های اجتماعی به شهروندان با عنوان اطلاع‌رسانی در خصوص قطع

بستر باد…

و کودکی بادکنکی شکسته به دست قصه تکراری بزرگ سالی می گوید در اوج پروازی بلند نا کامی برگشتن با دست های خالی از باد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *