نیست در این پرگار امیدی
نیست دراین زندان رهایی
نیست دراین تن شادی
اما دراین هیچ هست خیالی
خیالی از جنس بودن و هستن
خیالی از جنس لذت و شادی
پس ای پسر سفر کن تا در خانه
بکشای چشمهایت را در لحظه خواب
رویا را در بیداری ببین
تا شوی از وحی انبیاء سیراب