در قلب هوای زندان می آید
تاریک و دور
حبسی طولانی تر از وهم ابدیت
در سر حس احزان می آید
خشک و سرد
غمی تلخ تر از جام آدمیت
نغمه ای ارام و بی صدا
می خواند
هوای زندان را
حس احزان را
می داند
گرچه این تلخ کامی شیرین نشود
گرچه این شب نامی به صبح نمی رسد
لیک زیرعمق این ایام پیش رو
از پس پرده ی سرد چشم و ابرو
تصویر گمشده نهفته است
خنده های بلند کودکی
خاکستر سرد خفته است
آتشکده های گرم زندگی
یاس تلخ رفته است
امید پر آوازه ی تنهایی
در قلب شوق رهایی می تپد
رهاتر از نغمه خوان این باغ بی برگ
در سر طوفان فریادی می وزد
بلندتر از صدای آژیر خطر این جنگ
صلحی کودکانه می گریخت
سوی سیاره ای بی رنگ و نشان
حسی شاعرانه می گسیخت
سوی آسمانی بی مرگ و انسان
از دور خیال زندگانی می بافد
همچو غیبی پر رمز و راز
از نزدیک جمال زنانگی می تازد
همچو مادیانی پر مهر و ناز
نسیمی خنک و ناپیدا
می وزاند
حس احزان را
هوای زندان را
می داند
این بار احزانش از عید شادتر
این بار زندانش از روح رهاتر
می داند این بار
معجزه ی عشق و احزان
میوه ی عقل و انسان
همچو عقابی تیز بال
می نشیند بر درخت خسته ی آزادی
نظریه مشورتی: طرح دعوا مبنی بر اثبات واهی و بیاساس بودن (صلحنامه)
نظریه مشورتی جدید اداره حقوقی قوه قضاییه با موضوع:چنانچه خوانده ادعای موهوم بودن اسامی متعاقدین را نپذیرد و یا مداخله اشخاص دیگری را برای تقویت