احمد نورانی

وکیل مدافع

۲۶ آبان ۱۴۰۱

صحوهُ الفجر (بیداری رَخشی)

الصبحُ یَتنفس

(صبح نفسی می کشد)

فی قلمی،قهوتی و کتبی

(در مدادم ،قهوه ام و کتابهایم)

اسمعُ صوتا منذ ولادتی

(می شنوم صدای از کودکی)

قال و قیل فی مخیّلتی

(گفتگویی در خیالم)

انت الذی منذ الحضاره

(از آغاز تمدن ، تو هستی)

مُنذُ الفِِ والافِ السنین

(از هزاران هزار از سالها)

سوف تاتی ،ستاتی و یاتی

(آمدی ، میآیی و خواهی امد)

راکباً صحوهُ الفجرِ

( سواری بر بیداری رَخشی)

پادشاه رنگ ها

اندیشه ی دریا ها ، از لحظه پیدایش رنگها در درون دریا ها، نغمه گشایش حس ها چه بود؟ در پشت مرجان ها، امید انسان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *