احمد نورانی

۲۹ آذر ۱۴۰۳

پیله ی بیداری…

شب در خود شب گم شده است
پایان روز هم در میان هیاهوی امروز
کوچه و خیابان و جاده در انتظار گذشتن
همه تکرار قدم های دیروز و امروز شده است
در تشابه سنگ فرش پیاده رو و برگ های زرد
در تشابه جنگ ابر مرد و خرابه های بی مرز
خبری دلهره آور نهفته است
از سقوط و هبوط یک اسم
از پایان  حضور یک حس
از شبح نومیدی و پوچی بر فراز یک قرن
شعری سپید سایه افکنده است
بی آغاز، شروعی رقم می زند
بی صدا ،فریادی به پا می کند
حضور خرمن در آتش و خشم
عبور کاروان در  رقص و جشن
از میان وادی عشق
از میان لحظه ی تنهایی شب
از میان پیله ی بیداری قلب
پروانه امید خواب رفته است

مشاوره آنلاین و رایگان موسسه حقوقی نوران وکیل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *