احمد نورانی

۲ خرداد ۱۴۰۲

گُم می شود… 

شعر شدن در شهر خود
گم شدن در ساحل خود
سقوطی از فراسوی مرزها
دره ها، کوه ها ، شهر ها
می خوانم چو دیوانه
می مانم چو ویرانه
هر روزم و شبم
می نویسم چون شمعی رها در باد
می شکُفم چون گُلی وحشی در یاد
شهرم افسرده در فراز باد های سرد
شعرم اشفته از صدای پاهای مرگ
شعر خواندن در شهر خود
رها شدن در ساحل خود
طلوعی از آن سوی رنگ ها
جنگ ها، برده ها، شرق ها
می رانم چو مستی بدون باده
با قایقی شکسته پارو
بی بادبان و بی آرزو
می رسانم خویش را
به ساحلی تنها و متروک
هر روز ش در یادم
هر شب ش در ماتم
رها می کنم قایق و ساحلم را
با پای پیاده در امتداد ساحل
خطی میکشم روی شن ها
خطی به امتداد کل دنیا
تا رسیدن به نا کجا
ان شهر آباد پنهان
فراموش شدن در شهر یادها
گم شدن در عطر گل ها
تا بماند روی ساحل زندگی
خطی بلند در گذر ایام
خطی در انتهای لحظه ها
تا رسیدن به اولین آغاز
تا خواندن آخرین آواز
بر فراز صخره ای بلند
پرشی بدون چتر و بند
در قعر ژرف  آبی قشنک
بلعیدن  صد و یک نهنگ
شکار سخت یک صدف
لمس مروارید و صد هدف
باز گم می شوم خویش را
باز شعر می شوم خورشید را
فریادی از آن سوی حبس ها
زنجیرها ، دخمه ها ،سلول ها
می دانم خوب  می دانم
باز پیدا می شود  عطر گل ها

مشاوره آنلاین و رایگان موسسه حقوقی نوران وکیل

آمار عجیب شاهدان حرفه‌ای

رئیس مرکز آمار قوه قضاییه: در دو ماه ابتدایی امسال ۳۶ هزار نفر به دستگاه قضایی وارد شده‌اند که به شاهد حرفه‌ای بودن آن‌ها مشکوکیم/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *