احمد نورانی

وکیل مدافع

۱۹ آبان ۱۴۰۱

سفیر صلح

شبی  شایدرها کردم
جهانِ پر اضطرابم را
شاید شبی صدا کردم
سکوت پر حسابم را
چشمانی همچو آهو
شکار می کرد لحضه ها را
شبی چو مژگان رویت
جهانی شود پریشان
دراین کویر وحشت
هنوز مانده عطر مویت
همچو نسیم صبح
همچو سفیر صلح
شب و چشمان تو
شعر و لبان تو
شهر و ایران من

پادشاه رنگ ها

اندیشه ی دریا ها ، از لحظه پیدایش رنگها در درون دریا ها، نغمه گشایش حس ها چه بود؟ در پشت مرجان ها، امید انسان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *