تجدید نظر خواهی به چه معناست؟ رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر چگونه است؟ تجدیدنظر در لغت به معنای دوباره نظر کردن و دوباره بررسی کردن میباشد که معمولاً رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر غیر حضوری است. بر همین اساس در این پست قصد داریم یک نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی که منجر به نقض دادنامه دادگاه نخستین شده را به همراه نکات مهم برای شما عزیزان ارائه نمودیم. در این پست موضوعات زیر بررسی میشود:
- تجدید نظر خواهی به چه معناست؟
- رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر چگونه است؟
- نمونه دادخواست و لایحه تجدیدنظر
- قوانین مرتبط با تجدیدنظرخواهی
مقاله مرتبط: نمونه دادخواست ورود ثالث
تجدید نظر خواهی به چه معناست؟
استیناف یا تجدیدنظرخواهی در اصطلاح حقوقی به معنای دوباره قضاوت کردن و بازبینی اقدامهای دادگاه نخستین است. بعد از صدور رأی از دادگاه نخستین، شخصی که رأی به ضرر و علیه وی باشد – یعنی محکوم علیه- میتواند در مهلت ۲۰ روز و برای افراد مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ دادنامه از طریق ثبت دادخواست تجدیدنظرخواهی در یکی از دفاتر خدمات قضایی در دادگاه تجدیدنظر اعتراض خود را مطرح کند.
لازم به ذکر است دادخواست تجدیدنظر از جمله شیوههای عادی اعتراض به رأی است که در نتیجه اجرای حکم دادگاه نخستین را تا زمان رسیدگی و صدور رأی از دادگاه تجدیدنظر به تعویق میاندازد و قانونا رأی قابلیت اجرای ندارد.
استیناف یا تجدیدنظرخواهی در اصطلاح حقوقی به معنای دوباره قضاوت کردن و بازبینی اقدامهای دادگاه نخستین است.
مقاله مرتبط: تفاوت مراجعه به داوری و دادگاه
رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر چگونه است؟
بعد از صدور رأی از دادگاه نخستین متقاضی تجدیدنظر باید دادخواست خود به همراه لایحه اعتراضی موسسه حقوقی نوران وکیل را ظرف مهلت مقرر (۲۰ روز به علاوه ۲ روز. چون روز ابلاغ و اقدام جزء مهلت نیست.) در یکی از دفاتر خدمات قضایی خطاب به دادگاه تجدیدنظر ثبت نماید. بعد از آن یک نسخه از دادخواست و لایحه اعتراضی تجدیدنظر خواه توسط دادگاه نخستین به طرف دیگر دعوا یعنی تجدیدنظر خوانده جهت پاسخ و دفاع از طریق ابلاغیه موسوم به تبادل لوایح ارسال میشود.
لازم به ذکر است اصولاً رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر غیر حضوری است. به عبارت دیگر از اصحاب پرونده حقوقی جهت رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر دعوت نمیشود. برهمین اساس مهمترین بخش این مرحله از دادرسی همان لایحه تجدیدنظر خواهی از رأی است. تنظیم لوایح قضایی و مخصوصاً لایحه تجدیدنظر خواهی نیازمند دانش حقوقی و تجربه عملی در محاکم است. پس توصیه میشود حتماً تنظیم و نگارش این لایحه مهم را به وکلای مجرب موسسه حقوقی نوران وکیل بسپارید تا روند دادخواهی به نفع شما طی شود.
مقاله مرتبط: تعریف دادسرا
نمونه دادخواست و لایحه تجدیدنظر
در ادامه یک نمونه دادخواست و لایحه تجدیدنظرخواهی – تنظیم شده توسط وکلای موسسه نوران وکیل- را برای شما تهیه نمودیم. این لایحه اعتراضی از جمله لوایح تنظیم شده توسط موسسه حقوقی نوران وکیل است که در دادگاه تجدیدنظر استان به نتیجه رسیده و رأی دادگاه نخستین را نقض و حکم به نفع موکل صادر گردیده است. با لوایح تخصصی و حرفهای موسسه نوران وکیل دانش نظری و تجربه عملی ما را در اختیار داشته باشید.
دادخواست تجدیدنظر
تجدیدنظرخواه:…… (کسی که رأی به ضرر او صادر شده باشد)
تجدیدنظرخوانده:…. (کسی که رأی به نفع او صادر شده باشد)
تعیین خواسته:
تجدیدنظرخواهی از دادنامه شماره ……. صادره از شعبه …. دادگاه عمومی و حقوقی شهرستان……
دلایل و ضمائم:
۱-دادنامه شماره…. صادره از شعبه … دادگاه عمومی و حقوقی شهرستان…
۲- رونوشت سند عادی
ریاست محترم دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان
اینجانب نسبت به دادنامه شماره….. صادره از شعبه …. دادگاه عمومی و حقوقی شهرستان… که در تاریخ ۲۵/۵/۱۴۰۰ ابلاغ شده است درخواست رسیدگی مجدد مینمایم.
ضمناً رونوشت دادنامه بدوی و لایحه اعتراضی و سایر مدارک جمعاً ۵ برگ میباشد پیوست درخواست تقدیم میگردد.
لایحه تجدیدنظر
ریاست محترم و مستشاران عالی مقام دادگاه تجدید نظر استان خوزستان
با سلام و ادای احترام
موضوع: لایحه تجدیدنظرخواهی از دادنامه شماره……صادره از شعبه ۲۲ دادگاه حقوقی عمومی شهرستان اهواز موضوع پرونده شماره:……. که در مورخ……/…./….. به اینجانب …… فرزند… (تجدیدنظرخواه) ابلاغ شده است در مهلت مقرر ۲۰ روز تقدیم حضور میگردد.
به استحضار ریاست محترم و مستشار عالی مقام میرساند دادنامه صادره فوق الذکر با تجویز بند الف ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی و با توجه به موارد ذیل مخدوش و قابل نقض میباشد:
اولاً: با عنایت به تعهدات تجدیدنظر خوانده آقای …… در دو برگ سند عادی که ضم لایحه تجدیدنظر خواهی است ایشان متعهد گردیده که:
یک – دستگاه خودروی – پژو پارس سال- و نیز یک- باب منزل – با مساحت ۱۲۰ متر- کلی فی الذمه به اینجانب بعد از تعیین، انتقال دهد که مطابق تجویز ماده ۳۵۱ قانونی مدنی مقدار – و جنس – و وصف مبیع کلی فی الذمه مشخص گردیده است.
ثانیاً: مطابق استدلال دادگاه نخستین در صفحه دوم دادنامه فوق الذکر خواسته اینجانب که تعهد تجدیدنظر خوانده میباشد مبهم و کلی است که با ملاحظه و دقت در متن دو سند عادی تعهدات، علم تفصیلی به مبیع (تعهد) حاصل میشود و مقدار، جنس و وصف مبیع کاملاً مشخص شده است و تجدیدنظر خوانده با امضا و اثر انگشت در ذیل این سند عادی خود را ملزم به تعیین و انجام تعهد خویش نموده است.
ثالثاً: مطابق استدلال دیگر دادگاه نخستین در صفحه دوم دادنامه، عدم وجود و ارائه دلیل بر خواسته از سوی اینجانب است که با ملاحظه اوراق پرونده، اینجانب دو برگ سند تعهد تجدید نظر خوانده را همراه دادخواست نخستین ضمیمه نمودم که مطابق تعریفی که ماده ۱۲۸۴ قانون مدنی از سند دارد کاملاً مطابقت دارد《 سند عبارت است از هر نوشته که در مقام دعوی یا دفاع قابل استناد باشد.》
رابعاً: و از همه مهمتر طبق اظهارات تجدیدنظر خوانده در جلسه رسیدگی مورخ ۱۴۰۲/۲/۲۵ که در خط سوم از پایین دادنامه نیز منعکس شده است (خوانده اظهار داشته که مهریه خواهان ۱۰۰ سکه بهار آزادی است جایگزین این تعهدات شده است…) که با ملاحظه اظهارات ایشان میتوان استنباط کرد که تجدیدنظر خوانده دارد اقرار ضمنی به تعهدات خود که خواسته اینجانب از دادگاه حقوقی است، میکند. و همچنین خوانده نسبت به سند عادی ابرازی هیچ ایرادی در مورد محتوا و امضای خود مطرح نکرده است. ولی متاسفانه دادگاه نخستین به این موضوع و علی الخصوص به این اقرار ضمنی تجدیدنظرخواه که اقرار سید الدلائل است توجهی ننموده است.
نهایتاً با تجدید احترام به دادگاه تجدیدنظر اینجانب تجدیدنظر خواه استنادا به ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی تقاضای نقض دادنامه شماره ۱۴۰۳۲۳۷۹۰۰۰۱۶۳۱۲۶۸ صادره از شعبه ۲۲ دادگاه حقوقی عمومی شهرستان اهواز و صدور رأی بر محکومیت تجدیدنظرخوانده مورد استدعاست.
قوانین مرتبط با تجدیدنظرخواهی
از قانون آیین دادرسی مدنی
ماده ۳۳۰ – آراء دادگاههای عمومی و انقلاب در امور حقوقی قطعی است، مگر در مواردی که طبق قانون قابل درخواست تجدیدنظر باشد.
ماده ۳۳۱ – احکام زیر قابل درخواست تجدیدنظر میباشد:
الف – در دعاوی مالی که خواسته یا ارزش آن از سه میلیون (۳/۰۰۰/۰۰۰) ریال متجاوز باشد.
ب – کلیه احکام صادره در دعاوی غیرمالی.
ج – حکم راجع به متفرعات دعوا در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قابل تجدیدنظر باشد.
تبصره – احکام مستند به اقرار در دادگاه یا مستند به رأی یک یا چند نفر کارشناس که طرفین کتباً رأی آنان را قاطع دعوا قرار داده باشند قابل درخواست تجدیدنظر نیست مگر در خصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادر کننده رأی.
ماده ۳۳۲ – قرارهای زیر قابل تجدیدنظر است، در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قابل درخواست تجدیدنظر باشد:
الف – قرار ابطال دادخواست یا رد دادخواست که از دادگاه صادر شود.
ب – قرار رد دعوا یا عدم استماع دعوا.
ج – قرار سقوط دعوا.
د – قرار عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا.
ماده ۳۳۳ – در صورتی که طرفین دعوا با توافق کتبی حق تجدیدنظرخواهی خود را ساقط کرده باشند تجدیدنظرخواهی آنان مسموع نخواهد بود مگر در خصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادر کننده رأی.
ماده ۳۳۴ – مرجع تجدیدنظر آرای دادگاههای عمومی و انقلاب هر حوزهای، دادگاه تجدیدنظر مرکز همان استان میباشد.
ماده ۳۳۵ – اشخاص زیر حق درخواست تجدیدنظر دارند:
الف – طرفین دعوا یا وکلا و یا نمایندگان قانونی آنها.
ب – مقامات مندرج در تبصره (۱) ماده (۳۲۶) در حدود وظایف قانونی خود.
ماده ۳۳۶ – مهلت درخواست تجدیدنظر اصحاب دعوا، برای اشخاص مقیم ایران بیست روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ یا انقضای مدت واخواهی است.
ماده ۳۳۷ – هرگاه یکی از کسانی که حق تجدیدنظرخواهی دارند قبل از انقضاء مهلت تجدیدنظر ورشکسته یا محجور یا فوت شود، مهلت جدید از تاریخ ابلاغ حکم یا قرار در مورد ورشکسته به مدیر تصفیه تصفیه و در مورد محجور به قیم و در صورت فوت به وارث یا قائم مقام یا نماینده قانونی وارث شروع میشود.
ماده ۳۳۸ – اگر سمت یکی از اشخاصی که به عنوان نمایندگی از قبیل ولایت یا قیمومت و یا وصایت در دعوا دخالت داشتهاند قبل از انقضای مدت تجدیدنظرخواهی زایل گردد، مهلت مقرر از تاریخ ابلاغ حکم یا قرار به کسی که به این سمت تعیین میشود، شروع خواهد شد و اگر زوال این سمت به واسطه رفع حجر باشد، مهلت تجدیدنظرخواهی از تاریخ ابلاغ حکم یا قرار به کسی که از وی رفع حجر شده است شروع میگردد.
ماده ۳۳۹ – متقاضی تجدیدنظر باید دادخواست خود را ظرف مهلت مقرر به دفتر دادگاه صادرکننده رأی یا دفتر شعبه اول دادگاه تجدیدنظر یا به دفتر بازداشتگاهی که در آنجا توقیف است، تسلیم نماید.
هر یک از مراجع یادشده در بالا باید بلافاصله پس از وصول دادخواست آن را ثبت و رسیدی مشتمل بر نام متقاضی و طرف دعوا، تاریخ تسلیم، شماره ثبت و دادنامه به تقدیم کننده تسلیم و در روی کلیه برگهای دادخواست تجدیدنظر همان تاریخ را قید کند. این تاریخ، تاریخ تجدیدنظرخواهی محسوب میگردد.
تبصره ۱ – در صورتی که دادخواست به دفتر مرجع تجدیدنظر یا بازداشتگاه داده شود به شرح بالا اقدام و دادخواست را به دادگاه صادرکننده رأی ارسال میدارد.
چنانچه دادخواست تجدیدنظر در مهلت قانونی تقدیم شده باشد، مدیر دفتر دادگاه بدوی پس از تکمیل آن، پرونده را ظرف دو روز به مرجع تجدیدنظر ارسال میدارد.
تبصره ۲ – در صورتی که دادخواست خارج از مهلت داده شود و یا در مهلت قانونی رفع نقص نگردد، به موجب قرار دادگاه صادرکننده رأی بدوی رد میشود.
این قرار ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ در مرجع تجدیدنظر قابل اعتراض است، رأی دادگاه تجدیدنظر قطعی است.
تبصره ۳ – دادگاه باید ذیل رأی خود، قابل تجدیدنظر بودن یا نبودن رأی و مرجع تجدیدنظر آن را معین نماید. این امر مانع از آن نخواهد بود که اگر رأی دادگاه قابل تجدیدنظر بوده و دادگاه آن را قطعی اعلام کند، هر یک از طرفین درخواست تجدیدنظر نماید.
ماده ۳۴۰ – در صورتی که در مهلت مقرر دادخواست تجدیدنظر به مراجع مذکور در ماده قبل تقدیم نشده باشد، متقاضی تجدیدنظر با دلیل و بیان عذر خود تقاضای تجدیدنظر را به دادگاه صادرکننده رأی تقدیم مینماید. دادگاه مکلف است ابتدا به عذر عنوان شده که به موجب عدم تقدیم دادخواست در مهلت مقرر بوده رسیدگی و در صورت وجود عذر موجه نسبت به پذیرش دادخواست تجدیدنظر اتخاذ تصمیم مینماید.
تبصره – جهات عذر موجه همان موارد مذکور در ذیل ماده (۳۰۶) میباشد.
ماده ۳۴۱ – در دادخواست باید نکات زیر قید شود:
۱ – نام و نام خانوادگی و اقامتگاه و سایر مشخصات تجدیدنظر خواه و وکیل او در صورتی که دادخواست را وکیل داده باشد.
۲ – نام و نام خانوادگی، اقامتگاه و سایر مشخصات تجدیدنظر خوانده.
۳ – حکم یا قراری که از آن درخواست تجدیدنظر شده است.
۴ – دادگاه صادرکننده رأی.
۵ – تاریخ ابلاغ رأی.
۶ – دلایل تجدیدنظرخواهی.
ماده ۳۴۸ – جهات درخواست تجدیدنظر به قرار زیر است:
الف – ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه.
ب – ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود.
ج – ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی.
د – ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رأی.
ه – ادعای مخالف بودن رأی با موازین شرعی و یا مقررات قانونی.
تبصره – اگر درخواست تجدیدنظر به استناد یکی از جهات مذکور در این ماده به عمل آمده باشد در صورت وجود جهات دیگر، مرجع تجدیدنظر به آن جهت هم رسیدگی مینماید.
ماده ۳۵۸ – چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد، رأی دادگاه بدوی را نقض و رأی مقتضی صادر مینماید. در غیر این صورت با رد درخواست و تأیید رأی، پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.
مقاله مرتبط: نمونه لایحه تبادل لوایح
نظریه مشورتی
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه شماره ۷/۹۷/۲۰۴۵ مورخ ۹۷/۷/۱۰ به نقل از اختبار
سؤال
۱- آیا در دعاوی غیرقابل تجزیه و اختلافات مربوط به امور بسیط علیه تعدد خواندگان، چنانچه درمورد یکی از خواندگان (ب) قرار رد دعوا ب جهت عدم توجه دعوا صادر شود و برای یکی دیگر از خواندگان حکم محکومیت صادر گردد، آیا خوانده اول میتواند به قرار به نفع خودش تجدیدنظرخواهی کند؟ چنانچه اعتراض توسط دادگاه تجدیدنظر قبول شود و قرار نقض و به مرجع بدوی اعاده و نهایتاً دادگاه بدوی وارد رسیدگی شود و حکم به بیحقی خواهان بدوی صادر کند، تکلیف حکم اولیه علی خوانده دیگر (د) چه میشود؟ آیا میتوان از قاعده تسری در دعاوی غیرقابل تجزیه و ملاک مواد ۳۰۸- ۳۵۹- ۴۲۴ ق.آ.د.م استفاده کرد یا خیر؟
مثال علمی: پرونده با خواسته الزام به انتقال سند رسمی پلاک اتومبیل است و خوانده اول (ب) به عنوانید مستقیم و ناقل اتومبیل به خواهان (الف) معرفی شده است و خوانده دوم (ج) به عنوان ناقل با سند عادی به (ب) است و خوانده سوم (د) هم به عنوان مالک سند رسمی و ناقل با سند عادی به (ج) است و طبق رویه غالب احراز سلسلسه انتقالات و تجمیع خواندگان شرط است. خوانده (ب) در جلسه اول ایراد به جعلیت مبایعهنامه منتسب به خود کرده ولی دادگاه وارد این بحث نشده است و با بیارتباط دانستن حضور خوانده (ب) و عدم ورود در ماهیت ایرادات (ب) و نیز (ج)، حکم به محکومیت خوانده (د) به جهت مالک رسمی بودن نموده است. خوانده (ب) دعوی متقابل هم در پرونده داشته است و خود را ذینفع برای صدور حکم ماهوی میداند و به این «قرار رد» اعتراض دارد ولی (ج) و (د) اعتراض نداشتهاند.
مقاله مرتبط: لایحه حرفهایی تجدیدنظرخواهی
۲- در سؤال بالا چنانچه تجدیدنظر خواهی خوانده مزبور برای قرار را نپذیریم، آیا خوانده میتواند اعتراض ثالث به آن رأی در بخش محکومیت (د) نماید یا خیر؟
با سلام و دعای خیر؛
بازگشت به استعلام شماره ۴۴۰۰۰/۱۱۰۵/۹۰۳۰ مورخ ۱۳۹۶/۹/۲۵ به شماره ثبت وارده ۲۳۸۶ مورخ ۱۳۹۶/۰۹/۲۵ نظریه مشورتی کمیسیون آیین دادرسی مدنی این اداره کل به شرح زیر اعلام میگردد:
در فرضی که حکم بر الزام مالک رسمی خودرو به تنظیم سند رسمی نسبت به احد از خواندگان و قرار رد دعوای خواهان نسبت به سایر خواندگان به عنوان ایادی متعاقب قبلی صادر شده است و یکی از خواندگان ادعای تضرر از رأی صادره به جهت جعلی بودن مبایعهنامه منتسب به خود را دارد، باتوجه به اینکه نامبرده جزو اصحاب دعوا بوده است، نمیتواند نسبت به حکم صادره اعتراض ثالث کند، ولی تجدیدنظرخواهی وی از رأی صادره به ادعای جعلی بودن مبایعهنامه منتسب به وی قابل پذیرش است، زیرا رأی صادره در قسمتی که حکم علیه مالک رسمی خودرو به استناد معاملات متوالی صادر شده است، موجب تضرر وی گردیده است و در حقیقت در حکم مذکور مقدمتا بیع مربوط به وی احراز شده است و با اثبات آن، حکم به الزام به تنظیم سند رسمی صادر شدهاست.
منابع